ابتدا بحث پرسشي را مطرح ميكنيم. اين پرسش ممكن است بيفايده و سطحي به نظر برسد. اما روش مطالعه ما به پاسخ آن بستگي دارد. پرسش اين است:
تعريف شهر چيست؟
بسياري از پژوهشگران علوم گوناگون، تعريفهايي متفاوتي از شهر ارائه دادهاند؛ مثلاً جغرافيدانان پديده تمركز اقوامو تجمع آنان را بيشتر با ملاحظه شرايط محيطي مجاور و مقتضيات زميني كه شهر در آن پا ميگيرد، ارزيابي ميكنند. آنها اين مطالعه را بيشتر به تقسيمبندي زمينهاي تحت ساخت و ساز، و زمينهاي آزاد اختصاص ميدهند و كمتر به جنبههاي شهري آن توجه ميكنند.
جامعهشناسان به روابط انساني ميان شهروندان توجه نشان ميدهند.
حقوقدانان و سياستمداران مسأله اصلي را ساختارهاي اجتماعي و سياسي و قوانين و مقرراتي ارزيابي ميكنند كه زندگي جمعي شهروندان را سامان ميدهد.
اقتصاددانان برنامهريزي سرمايهگذاري و استفاده بهينه از استعدادهاي اقتصادي جامعه را هدف مطالعه خود قرار ميدهند.
واقعيت اين است كه بدون هيچ شك و ترديدي، در جهان امروز راه توسعه از تنگ راه جمعيت مي گذرد و گذر از اين تنگ راه به سلامت ممكن نيست مگر اينكه زواياي اين تنگ راه به دقت بررسي و شناخته شود. طرح و اجراي هيچ برنامه اي يا پروژه اي در يك روستاي كوچك يا يك شهر كلان ممكن نيست كه ريشه در زمين و جمعيت و مسايل آن نداشته باشد. گفته ها و شينده هاي مكرر كنفرانس هاي ملي و بين المللي و نتايج تحقيقات در سرتاسر جهان در باب جمعيت و توسعه و شاخه هاي مربوط به آن، جملگي وام دار اين پيام بسيار مهم براي بقاي جهان است.